2تو یه ماجرای جالب با یه نفر که اسمش سارا هست و اهل تربت حیدریه مشهده در تاریخ 90/8/17 آشنا شدم.
7حالا براتون میگم چی شد...
اینجا حواشی رو می نویسم .
در وبلاگ " وصال یار " داستان های " دیدارهامون " رو می نویسم.
قبلاً در وبلاگ " دوتا عاشق دیونه " مطلب میگذاشتم که به پاس خاطراتش حذفش نکردم .
به علت اینکه رابطم با خانوم و زندگی در هم آمیخته شده، دیگه نمیتونم یه وبلاگ جدا نوشتن خاطرات خودم درست کنم، پس همینجا راجع به خودمم مینویسم و بعضی مطالبم که بخوام میزارم.
تمام مطالب بنا به مصلحتی رمز دارند ، رمزش هم توی همین نوشته هست ، یه رمز سه رقمی که رقم اولش رو خط اول همین نوشته داره ، رقم دومش خط سوم هست و رقم سومش خط دوم!