روایت عشق

1397/5/4

پنجشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۴۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اما بعد...

بعد از آخرین پستی که پارسال گذاشتم در مهرماه پارسال ، توی اون روزهای سخت بعد از آموزشی کذایی اتفاقات زیادی افتاد ، اون 18 مهر که پست گذاشتم ، یکی دو روز بعد از اون روزی بود که از تربت برگشته بودم ، با پرایدی که 1396/05/31 خریده بودم 2 روز قبل از عاشورا رفتم تربت ، یعنی6 مهرماه ، یک هفت هشت روزی تربت بودم 14 مهر اومدم همدان ، 18 مهر هم پست گذاشتم خدمتتون ، اما... چند روز بعد ، 23 مهرماه مادربزرگ عزیز و مریضم باز هم رفت بیماستان ، 25ام بود که مادرم گفت مامان بزرگ سکته مغزی کرده صبح زود ، من هم که صبح ستاد بودم ، عصر هم هیات دهه اول محرم بودم ، بعد از هیات رفتم بیمارستان ، به یه زوری رفتم تو قسمت مراقبت های ویژه ، گفت یا تو یا مامانت ، یکی باید بره داخل ، مامانم هم نگاهی به من انداخت ، گفت تو برو ، من هم لباس مخصوص رو پوشیدم و رفتم داخل ، دیدم مادر بزرگم بیهوش افتاده رو تخت ، خیلی قیافش برگشته بود ، دو سال قبلش هم که بالای سر بابابزرگم بودم و فوت کرد قیافش دقیق شبیه الان مادربزرگم بود ، احساس کردم که محتضره ، تو گوشش کلی قرآن خوندم و چندتا بوسش کردم و یه عکسم ازش گرفتم و بعد یه بیست دقیقه ای اومدم بیرون ، رفتیم خونه و خوابیدم... خدا نصیب نکنه ، صبح که چشم باز کردم دیدم مامان بابام آماده شدن با لباس مشکی ،،، الموت حق،،، مادر بزرگم نصف شب فوت شده بود...

ای خدا... حق بار دیگه نمایان شد و خودش رو به ما نشون داد ، یک نفر دیگه از عالم پایین به بالا رفت...

من مادربزرگم رو خیلی دوست داشتم و اون روز پایان تمام زندگی یک شیرزن محب اهل بیت بود که نماد عزت و غرور یک مسلمان بود... واقعا عرض میکنم و از تملق نیست، از مراسم عزاش هم معلوم بود...

همون موقع رفتیم بیمارستان و کارها رو با پسرخالم انجام دادیم ، و مادر بزرگ رو بردیم سردخونه ی باغ بهشت همدان ، فردا صبح با پسرخالم و داداش وحیدم رفتیم باغ بهشت و کارهای اداریشو انجام دادایم و مادربزرگ عزیز رو غسل دادن و بعد بردیمش درب خونش و با بدرقه آشنایان آمدیم باغ بهشت و مادربزرگ عزیز رو دفن کردن زیر خاک...

هر وقت یادش می افتم هنوز هم دلم میگیره

والسلام علی من اتبع هدی

  • پنجشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۴۷ ب.ظ
  • علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی